English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6550 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gang hook U دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trotline U نخ قلاب ماهی گیری
angle U قلاب ماهی گیری
angles U قلاب ماهی گیری
gaff U قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
gang hook U دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
bite U قلاب گرفتن ماهی
bites U قلاب گرفتن ماهی
hookers U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hooker U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
foul hooked U ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
disgorger U وسیله بیرون اوردن قلاب ازدهان ماهی
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
still fishing U ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
gaff U میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
halieutics U ماهی گیری
piscatology U فن ماهی گیری
creel U سبد ماهی گیری
fishing line U ریسمان ماهی گیری
fishing vessel U کشتی ماهی گیری
creels U سبد ماهی گیری
grizzly king U مگس ماهی گیری
fish line U ریسمان ماهی گیری
halieutic U وابسته به ماهی گیری
fyke U کیسه ماهی گیری
fishing boat U کرجی ماهی گیری
fosher boat U کرجی ماهی گیری
ledger bait U طمعه ماهی گیری
fishingboat U قایق ماهی گیری
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
Dialer U امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
nett U تور ماهی گیری و امثال ان
common of piscary U حق ماهی گیری درابهای دیگری
net U تور ماهی گیری و امثال ان
nets U تور ماهی گیری و امثال ان
night line U ریسمان ماهی گیری شبانه
common fishery U حق ماهی گیری درابهای عمومی
common of fishery U حق ماهی گیری درابهای دیگر
gimp U نوعی ریسمان ماهی گیری
galliot U کرجی باری یا ماهی گیری
seine U تور بزرگ ماهی گیری
purse seine U تور کیسهای برای ماهی گیری
kiddle U بند توردار برای ماهی گیری
fence month U ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
gig U نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gigs U نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
free fishery U حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
grains U نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
sinkers U وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinker U وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook U قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
ticks U قلاب
creels U قلاب
uncus U قلاب
crows foot U قلاب
crampoon U قلاب
grappling U قلاب
square bracket U قلاب
grapples U قلاب
harnessed U قلاب
clasp U قلاب
grips U قلاب
gripped U قلاب
fish line U زه قلاب
gripping U قلاب
clasping U قلاب
grappled U قلاب
creel U قلاب
fishing line U زه قلاب
grip U قلاب
grapple U قلاب
clasps U قلاب
iron fork U قلاب
clasped U قلاب
kake U قلاب
buckles U قلاب
grapnels U قلاب
tach U قلاب
bracket U قلاب
harness U قلاب
hamulus U قلاب چه
fifi hook U قلاب فی فی
hamulus U قلاب
gib U قلاب
grabber U قلاب
buckled U قلاب
grabbed U قلاب
grabbing U قلاب
grabs U قلاب
tache U قلاب
harnessing U قلاب
grapnel U قلاب
fishhook U قلاب
grab U قلاب
takle U قلاب
buckle U قلاب
drag U قلاب
dragged U قلاب
ticked U قلاب
holdfast U قلاب
toggle U قلاب
toggles U قلاب
hooks U قلاب
crampon U قلاب
agrafe U قلاب
sling dog U تک قلاب
drags U قلاب
knop U قلاب نخ
tick U قلاب
agraffe U قلاب
button hook U قلاب
hook U قلاب
clung U متصل
conjunct U متصل
anchored U متصل به
joint U متصل
contiguous U متصل
connected U متصل
on line U متصل
continuous U متصل
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
hamated U قلاب دار
hamate U بشکل قلاب
tow hooks U قلاب یدک کش
flukes U قلاب لنگر
fluke U قلاب لنگر
slingshots U قلاب سنگ
shackle hook U قلاب بوکسل
hook cable U کابل قلاب
crotchety U قلاب دار
crotchety U قلاب مانند
hook bolt U قلاب پیچی
fishhook U قلاب ماهیگیری
hamulus U قلاب کوچک
hamiform U قلاب مانند
slingshot U قلاب سنگ
angles U قلاب ماهیگیری
spring hook U قلاب فنردار
sister hooks U قلاب پرچم
union hook U قلاب دو حلقه
uncinate U قلاب دار
frog U قورباغه قلاب
frog U قلاب کمر
gambrel U قلاب گوشت
hookers U قلاب انداز
slag hook U قلاب کوره
tumbler hook U قلاب پران
hooker U قلاب انداز
frogs U قلاب کمر
horizontal hook U قلاب افقی
flesh hook U قلاب گوشت کش
flash hook U قلاب گوشت
hook on U قلاب کردن
tow hooks U قلاب کشش
angle U قلاب ماهیگیری
frogs U قورباغه قلاب
sling U قلاب سنگ
link U زنجیر قلاب
shackling U قلاب بوکسل
pothook U قلاب دیزی
pot hook U قلاب دیگ
pot hanger U قلاب دیگ
clips U قلاب نوار
clippings U قلاب نوار
clipped U قلاب نوار
tackling U قرقره قلاب
pullback U قلاب فنر
on hook U قلاب شده
slinging U قلاب سنگ
interlocking U بافت با قلاب
slings U قلاب سنگ
tackles U قرقره قلاب
ram's horn hook U قلاب دو شاخه
ram's horn U قلاب جرثقیل
tackle U قرقره قلاب
tackled U قرقره قلاب
clip U قلاب نوار
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
1Formation Process
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
3biotargeted
4express, overexpression
2high dimentional task solution space
3معنی کلمه retraction چیست؟
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com